بهترین وبلاگ برای دانلود(بیاتو)همه چیز رایگانه

اسان دانلود۱ به روزترین وقدرتمندترین وبلاگ دانلود فارسی زبانان

بهترین وبلاگ برای دانلود(بیاتو)همه چیز رایگانه

اسان دانلود۱ به روزترین وقدرتمندترین وبلاگ دانلود فارسی زبانان

مراسم شب چهارم محرم 89 - امامزاده علی اکبر چیذر - حاج محمود کریم

مراسم شب چهارم محرم 89 - امامزاده علی اکبر چیذر - حاج محمود کریمی

مراسم شب چهارم محرم 89 - امامزاده علی اکبر چیذر - حاج محمود کریمی


شب چهارم محرم
فرا رسید ؛ امشب تعلق دارد به دو فرزند حضرت زینب کبری (س) که در جریان عاشورا به شهادت رسیدند. دو نوجوانی که پس از اصرار های مادر به میدان جنگ فرستاده شدند تا زینب (س) هم فدایی های خود را برای ولی امر به میدان نبرد فرستاده باشد. دو نوجوان حضرت زینب در تاریخ آمده که آنقدر کم سن و سال بودند که حتی پس از حرکت نوک شمشیرشان برروی زمین کشیده می شد اما آنقدر فدایی ولایت بودند که ترجیح دادند کشته شوند و اسیری مادر را نبینند. پس از شهادت هم تنها کسانی بودند که حضرت زینب (س) برای بازگرداندن بدن مطهر آن ها به کمک برادر نرفت تا اباعبدالله (ع) از دیدن خواهر خجالت نکشد. خداوند ما را هم جز فدائیان ولایت قرار دهد.

حضور امام زمان(عج) در دسته های عزاداری امام حسین(ع)صبح عاشورای آن سال، دسته عزادارعظیم تر و با شکوه تر از سال های قبل، با شور و اخلاصی وصف ناپذیر به سوی کربلا روانه شد. از سوی دیگر، مرجع بزرگوار شیعه، علامه سید مهدی بحرالعلوم، در همان ساعات اولیه صبح به همراه عده ای از فضلا و طلاب از کربلا خارج شد؛ چرا که آن سیدعظیم الشأن اراده کرده بود در عاشورای آن سال به استقبال عزاداران حسینی برود.
لحظه تلاقی سید و همراهانش با دسته عزاداری ، به صحنه ای عجیب و بی نظیر بدل گشت: عزاداران پر شور بعد از یک پیاده روی طولانی، تازه به حوال کربلا رسیده بودند که سید و همراهانش به استقبال از آنها شتافتند. عزاداران حسینی در آن گرمای سوزان، با چشمانی گریان، پاهای برهنه و بدن های عریان، با سوز و آه و اخلاصی تمام در سوگ سالار شهیدان بر سر و صورت و سینه می زدند و هروله کنان به سوی بارگاه حسینی می شتافتند. در آن لحظات ناب و سرشار از شور و شیفتگی، سید بحر العلوم، با آن عظمت معنوی و مقام شامخ علمی، در کمال تعجب و ناباوری اطرافیان، به ناگاه عصایش را به کناری انداخت، عمامه از سر افکند، عبال و قبا را نیز از تن در آورد و خود را به دریای خروشان جمعیت انداخت و همچون سایر عزادارن، با سینه ای عریان، به عزاداری و یسنه زنی پرداخت.
همراهان سید، هر چه کردند تا مانع از این کار شوند، موفق نشدند. عاقبت عده ای از طلاب که نگران سلامتی سید بودند، وارد سیل جمعیت شدند و خود را به سید رسانیده، اطراف او حلقه زدند تا مبادا سید زیر دست و پا بیفتد و خدایی ناکرده آسیبی ببیند.
... سرانجام بعد از اتمام برنامۀ عزاداری و سینه زنی، سید بزرگوار را که دیگر رمقی در بدن نداشت، به کناری بردند تا کمی استراحت نماید و عمامه و لباس هایش را آوردند تا به تن کند. وقتی سید بحرالعلوم اندکی به حال خود بازگشت، برخی از یاران صمیمی او به خود جرأت دادند و از آن جناب پرسیدند: «چه شد که با دیدن عزاداران از خود بی خود شده، بی اختیار به دسته عزاداران وارد شدید و آن گونه به عزاداری و سینه زنی پرداختید؟!»
علامه بزرگوار و مرجع شیعه، حضرت آیت الله العظمی سید مهدی بحرالعلوم، آهسته و بی رمق، در حالی که هنوز اشک می ریخت، در پاسخ فرمود: «وقتی به دسته سینه زنی رسیدیم، به ناگاه دیدم که حضرت بقیه الله (عج) با سر و پای برهنه در میان سینه زنان حاضرند و در حالی که به شدت گریه می کنند، بر سر و سینه خود می زنند. با دیدن این صحنه، دیگر نتوانستم طاقت بیاورم، از خود بی خود شدم و بی اختیار به جمعیت عزادار پیوستم تا در محضر آن حضرت به سینه زنی برای جد شهیدش بپردازم».
این همان بزرگترین هیئت شیعه است که در ظهر عاشورا لحظه شهادت حضرت اباعبدالله (ع) از حرم حضرت عباس (ع) به سمت حرم امام برسرو سینه زنان می دوند و فاصله بین الحرمین را طی می کنند. در این هیئت بود که علامه بحر العلوم حضرت بقیه الله را ملاقات کردند.
به نقل از وبلاگ های سایت تبیان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد